کد مطلب:193103 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:95

چرا خداوند در قرآن نام علی و اهل بیت را صراحتا نیاورده است؟
ابوبصیر گوید: به حضرت صادق - علیه السلام - عرض كردم: مردم می گویند:



[ صفحه 177]



چرا نام علی - علیه السلام - و خاندانش در كتاب خدا (قرآن) برده نشده است؟

فرمود: به آنها بگو: آیه ی نماز بر پیامبر - صلی الله علیه و آله و سلم - نازل شد و سه ركعتی بودن و چهار ركعتی آن نام برده نشد، تا اینكه پیغمبر - صلی الله علیه و آله و سلم - خود برای مردم بیان كرد.

و آیه ی زكاة بر آن حضرت نازل شد و اسم برده نشد كه زكاة از هر چهل درهم یك درهم است تا اینكه خود پیغمبر - صلی الله علیه و آله و سلم - آن را برای مردم شرح داد.

و امر به حج نازل شد و به مردم نگفت: هفت دور طواف كنید تا اینكه خود پیغمبر - صلی الله علیه و آله و سلم - برای آنها توضیح داد.

و آیه ی (أطیعوا الله و أطیعوا الرسول و أولی الأمر منكم) [1] «اطاعت كنید خدا را! و اطاعت كنید پیامبر خدا را و اولو الأمر (اوصیاء پیامبر) را» نازل شد، و این در حق حضرت علی و حضرت حسن و حضرت حسین - علیهم السلام - هم نازل شد.

پس پیغمبر - صلی الله علیه و آله و سلم - درباره ی علی - علیه السلام - فرمود: «هر كه را من مولا و آقای او هستم، علی مولا و آقای او است».

وباز فرمود: (انما یرید الله لیذهب عنكم الرجس أهل البیت و یطهركم تطهیرا) [2] «درباره ی كتاب خدا و اهل بیتم به شما سفارش می كنم؛ من از خدای عزوجل خواسته ام كه میان آنها جدائی نیندازد تا آنها را در نزد حوض به من رساند خدا خواسته ی مرا عطا كرد».

و نیز فرمود: (و أولوا الأرحام بعضهم أولی ببعض فی كتاب الله) [3] «شما چیزی به آنها نیاموزید كه آنها از شما داناترند».

و باز فرمود: (و أولوا الأرحام بعضهم أولی ببعض فی كتاب الله) «آنها شما را از طریق هدایت بیرون نمی كنند و به گمراهی وارد نمی سازند».

اگر پیغمبر - صلی الله علیه و آله و سلم - خاموشی اختیار می نمود و بیان نمی كرد كه



[ صفحه 178]



اهل بیت اش چه كسانی هستند؟ هر آینه آل فلان و آل فلان آن را برای خود ادعا می كردند، ولی خدای عزوجل برای تصدیق پیغمبرش (بیان آن حضرت را كه مقصود آل پیغمبر است نه آل فلان و فلان) در كتابش نازل فرمود: «همانا خدا می خواهد ناپاكی را از شما اهل این خانه ببرد و پاكیزه تان كند، پاكیزگی كامل».

حضرت علی و حسن و حسین و فاطمه - علیهم السلام - در خانه ی ام سلمه بودند كه پیغمبر - صلی الله علیه و آله و سلم - آنها را زیر عبا گرد آورد و سپس فرمود:

«خدایا؛ هر پیغمبری اهل و ثقلی داشت و اهل و ثقل من اینانند».

ام سلمه گفت: من از اهل شما نیستم؟

حضرت فرمود: «تو به خیر و نیكی هستی ولی اینها اهل و ثقل من هستند».

بنابراین؛ چون پیغمبر - صلی الله علیه و آله و سلم - وفات یافت برای پیشوائی مردم، علی - علیه السلام - از همه ی مردم سزاوارتر بود، به جهت آنكه رسول خدا - صلی الله علیه و آله و سلم - آنچه از طرف خدا بود نسبت به او بود به مردم رسانده بود و دست او را گرفته و در میان مردم بپا داشته بود.

و چون علی - علیه السلام - در گذشت نمی توانست و اقدام هم نمی كرد كه محمد بن علی و نه عباس بن علی و نه هیچ یك از پسران دیگرش را (غیر از حسنین - علیهماالسلام -) در اهل پیغمبر داخل كند، زیرا در آن صورت حسن و حسین - علیهم السلام - می گفتند: خدای تبارك و تعالی آیه اهل بیت را درباره ی ما نازل فرمود چنانكه درباره ی تو نازل كرد، و مردم را به اطاعت ما امر كرد چنان كه به اطاعت تو امر فرمود، و رسول خدا - صلی الله علیه و آله و سلم - نسبت به ما تبلیغ كرد، چنانكه نسبت به تو تبلیغ فرمود، و خدا ناپاكی را از ما برد چنانكه از تو برد.

و چون علی - علیه السلام - در گذشت حسن - علیه السلام - به امامت سزاوارتر بود، برای بزرگسالیش، و چون وفات نمود نمی توانست و اقدام هم نمی كرد كه فرزندان خودش را در امر امامت داخل كند، و در میان آنها قرار دهد، در صورتی كه خدای عزوجل می فرماید: «خویشاوندان در كتاب به یكدیگر سزاوارترند، زیرا در آن



[ صفحه 179]



صورت حسین - علیه السلام - می گفت: خدا مردم را به اطاعت من امر نموده چنانكه به اطاعت تو و اطاعت پدرت امر فرموده، و رسول خدا - صلی الله علیه و آله و سلم - درباره ی من تبلیغ كرده، چنانكه درباره ی تو و پدرت تبلیغ فرموده، و خدا ناپاكی را از من برد چنانكه از تو و پدرت برده است.

پس چون امامت به حسین - علیه السلام - رسید، هیچ یك از اهل بیت او نمی توانست بر او ادعا كند، چنانكه او بر برادر و پدرش ادعا می كرد، اگر آن دو می خواستند امر امامت را از او به دیگری برگردانند، ولی آنها چنین كاری نمی كردند.

سپس زمانی كه امامت به حسین - علیه السلام - رسید، معنی و تأویل آیه ی (و أولوا الأرحام بعضهم أولی ببعض فی كتاب الله) جاری گشت و بعد از حسین - علیه السلام - به علی بن الحسین - علیهم السلام - رسید، و بعد از علی بن الحسین به محمد بن علی - علیهم السلام - رسید.

آنگاه امام - علیه السلام - فرمود: مقصود از ناپاكی همان شك است به خدا كه ما درباره ی پروردگار خود هرگز شك نمی كنیم. [4] .


[1] سوره ي نساء آيه ي 59.

[2] سوره ي احزاب آيه ي 33.

[3] سوره ي انفال آيه ي 75.

[4] اصول كافي: ج 2 ص 40 ح 1.